کد مطلب:33789 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:99

صبر از یک خواسته ی نفسانی، شیرین سخنی می آورد











خداوند خطاب به چنین نفس پاكیزه ای است كه می فرماید:

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربك راضیه مرضیه

(الفجر، 28 -27)

[صفحه 351]

بر این نفس پاكیزه هیچ گونه حزن و خوفی نیست. این نفس مطمئنه ی بهشتی از مقام صبر فراتر رفته است. صبوری های خود را ورزیده و اینك نوبت ظفر او فرا رسیده است. در این مقام، نفس میوه های شیرین صبر تلخ را می چشد و شیرین كام می گردد.


من اگر كامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زكاتم دادند


هاتف آن روز به من مژده ی این دولت داد
كه بران جور و جفا صبر و ثباتم دادند


این همه شهد و شكر كز سخنم می ریزد
اجر صبری ست كزان شاخ نباتم دادند


(غزلهای حافظ، ص 161)

در داستانهای عامیانه آورده اند كه حافظ معشوقی به نام «شاخه نبات» داشت و چون توانست از او صبر كند، این شیرین سخنی را پاداش گرفت. ولی


دلی كه عاشق و صابر بود مگر سنگ است
ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است


صبری كه حافظ در آن بیت می گوید، صبر از عشق و معشوق نیست، صبر از یك خواسته ی شیرین نفسانی است. اگر كسی بتواند بر خواهشهای نفس اش پا بگذارد، بعدا شیرین كام خواهد شد. این سخن حافظ، بازتابی از این ابیات مولوی است كه:


گر سخن خواهی كه گویی چو شكر
صبر كن از حرص و این حلوا مخور


صبر باشد مشتهای زیركان
هست حلوا آرزوی كودكان


(مثنوی، دفتر اول، 1601 -1600)

[صفحه 352]

اگر می خواهی كه سخنت چون حلوا شیرین بشود، باید از خوردن بعضی از حلواها پرهیز كنی. بدون تردید هم مولوی و هم حافظ كه هر دو از شیرین سخنان تاریخ بوده اند، در منزلی از منازل سلوك بر خواسته هایی پا نهاده اند، نباتی را نخورده اند و در نتیجه خود تبدیل به كان نبات شده اند. نظام عالم این گونه است.

بالصبر تدرك معالی الامور (غرر الحكم)

امور خطیر با صبر به دست می آیند.


صفحه 351، 352.